پله پله تا خدا
فصل چهارم چون این مقدمه را که اصل همه سخنها و علمهاست دانستی پس بدانکه این پادشاهان را باصطلاح پیغمبران نامیدهاند که از جانب خدا پیغام بخلق آوردهاند چنانکه بعد خواهد آمد و چون مردم خیر و شر خود را نمیدانستند صانع حکیم آن پیغمبران را علم و حکمت آموخته و علامت بایشان عطا کرده و بسوی خلق فرستاده از این جهت ایشان پیغامبر خدا و پیغامآورنده بسوی خلق خدایند و از جمله آشکارهای عالم آمدن پیغامبران و پیغامآوران است بسوی خلق اگر چه اهل این زمان هیچیک را ندیدهاند و لکن چنانکه بسیاری مکه را ندیدهاند و شهرهای دور از خود را ندیدهاند و با وجود این از خبر خبردهندهگان که پی در پی خبر آوردهاند یقین دارند که مکه هست و هند و سند و چین و ماچین موجود است همچنین اگر چه اهل این زمان پیغامآوران را ندیدهاند ولی یقین حاصل شده است مثل یقین بآفتاب که جماعت بسیاری سابق بر این آمدهاند و مردم را علم و حکمت آموختهاند و علامات پیغامبری داشتهاند و مردم بایشان گرویدهاند و حکومت در میان خلق خدا بعدل کردهاند و در این شبهه نیست و کتابهای ایشان و امّتهای ایشان همه هستند و بطریقه آنها عمل میکنند و شکی نیست که آن پیغمبران همه گفتهاند که یک خداست پاینده و قدیم و خدایان متعدد و بسیار نیستند و این عالم را یک نفر ساخته است و گفتند که ما همه از پیش یک نفر میآئیم و شما را بسوی یک نفر میخوانیم و چون ایشان علامات پیغمبری داشتند و صاحب علم و حکمت بودند و از احوال و اخلاق و علم آنها معلوم شده بود که آنها دروغگو و مفسد و هرزه نیستند دانستیم که خدای ما یکی است وانگهی که صانع حکیم با آن حکمت که دانستی و با آن اطلاع بر خلق خود و آگاهی از ظاهر و باطن ایشان که فهمیدی میبیند که اینها گفتند یک خداست و بیش نیست و بیزاری جستند از هر کس که گویند که او خداست و او غیر خدا باشد و مردم را هلاک کردند بعذابها و بلاها بجهت آنکه قول ایشان را قبول نکردند و بدین ایشان داخل نشدند و خدایان دیگر برای خود گرفتند و با وجود اینها ساکت شد و حجت این پیغمبران را باطل نکرد و تأمل کرد و مهلت داد آنها را پس این بهتر دلیلی است بر آنکه خدا یکی است و صانع عالم یکی است و متعدد نیست و اگر نه اینها از جانب او بودند و حکم او را جاری کردند پس پیغمبران این عالم کو و کجا آمدند و که غیر ایشان خلق را سیاست و هدایت کرد و اگر ما را خدائی دیگر میبود و حکیم بود بایستی که آن هم پیغمبری بفرستد و بندهگان خود را سیاست و هدایت کند پس چون پیغمبری نیامد که خبر از خدای دیگر بدهد دانستیم که خدای ما یکی است و ما همه بنده همین خدائیم که پیغمبران فرستاد و نیز دیدیم که هر قومی که بخدائی خدا و یگانگی او اقرار نکردند و اطاعت ننمودند خداوند آنها را هلاک کرد مثل قوم نوح که یکجا غرق شدند در طوفان و مثل قوم لوط که همه کور شدند و سنگسار شدند و شهر ایشان سرنگون شد و مثل قوم صالح که روز اول روهای ایشان زرد شد و روز دویم روهای ایشان سرخ شد و روز سیوم روهای ایشان سیاه شد و چون شب نصف شد صیحه از جانب خداوند شد که جگرهای ایشان شکافت و همه در یک لحظه مردند بعد آتشی آمد و همه سوختند و مثل قوم هود که به باد شدید هلاک شدند و مثل قوم شعیب که ایشان بزلزله هلاک شدند و صیحه بر ایشان آمد که همه مردند و مثل اصحاب رَسّ که باد شدید بر ایشان مسلط شد و زمین ایشان چون گوگرد آتش گرفت و ابر سیاهی بر سر ایشان آمد و مثل قبه آتشی بر ایشان فرود آمد که بدنهای ایشان مثل سرب آب شد و مثل قوم فرعون که همه در رود نیل غرق شدند و آن عذابها مثل ملخ و قرباغه و شپش و برف قرمز و خون شدن آب و غیر آن بر ایشان نازل شد و مثل سرکشان بنیاسرائیل که بسیاری مسخ شدند و بصورت حیوانات شدند و غیر آنها از امّتانِ پیغمبران که تصدیق نکردند همگی هلاک شدند بانواع عذابها پس چون دیدیم که پیغمبران ایشان را هلاک کردند بامر خدا و عذاب نازل کردند بجهت آنکه بخدا اقرار نکردند و بیگانگی او اعتراف ننمودند دانستیم که خدای ما یکی است و اگر خدائی دیگر داشتند بندهگان خود را نصرت میکرد و نمیگذاشت که این طور ملک او را فاسد کنند یا خود پیغمبری دیگر میفرستاد تا نصرت بندهگان خود میکرد یا پیغمبران را هلاک میکرد پس کدام دلیل بر یگانگی خدا از این آثار و علامات محسوس بهتر و درستتر و کدام دلیل عقلی از اینها محکمتر که احتمال شبهه نمیرود و همه دلیل آن محسوس است و یقینی پس حذر از دلیل حکما و متکلمان و یونانیان کن که همه شبهات و شکوک است و راهنما نیست و اگر آن دلیلها بهتر بود پیغمبران بآن دلیلها تکلم میکردند و بآن طور سخن با قوم خود میگفتند و کتابهای آسمانی بآن طور نازل میشد پس چون خدا و پیغمبران همه از آن دلیلها رو گردانیدند دانستیم که صلاح بندهگان در آن دلیلها نبوده و نیست و همین طور دلیل که ما آوردیم اصح دلیلهاست زیرا که همه بچشم دیده شده است و بگوش خود شنیده شده است پس باین دلیلها ثابت و واضح شد که خدای ما یگانه است و شریک ندارد در ذات خود و هر چه غیر از اوست همه بنده و برده اویند چنانکه خود خبر داده است در کتابهای خود و بر زبان پیغمبران خود و خداوند حکیم و توانا بآن طور که دیدی و فهمیدی دروغ نمیگوید زیرا که دروغ قبیح است و با حکمت و توانائی نمیسازد و بندهگان خود را از دروغ نهی کرده است و برای ایشان قبیح شمرده است پس چنین خالقی و حکیمی دروغ نمیگوید و او گفته است که همه خلق اویند و شریکی در ذات او با او نیست. از تصنیفات عالم ربانی و حکیم صمدانی مرحوم حاج محمد کریم کرمانی اعلی الله مقامه